نفیسه سادات

دست نوشته های نفیسه سادات راهپور

گردنبند قیمتی ۴

به نام خدا اون روز پلیس برای انگشت نگاری و جمع آوری مدارک ‌شواهد به سرای فهمیه آمد و با تمام ساکنان اون عمارت صحبت و بازجویی کرد ... همه پیش خودشون فکر میکردندیعنی چه کسی طلاها و پولها رو باخودش برده هرکسی تو‌ذهنش کسی رودزد معرفی می‌کرد پریناز فکر می‌کرد کار شوهر زیباست چون شوهر زیبا با خانواده کامران لج بود و از از اول سر تقسیم ارث ومیراث با کامران کلی دعوا داشت با این حال که با زیبا ساکن اون خونه بودند درحالیکه همسر فهمیه قبل ازمرگ تمام اموالشم به نام
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:36 توسط نفیسه سادات |